ترامپ از آثار مالی کرونا عصبی است
به گزارش گروه سرگرمی، خبرنگاران - گروه بین الملل: بازگشت به ناسیونالیسم و راست گرایی افراطی در اروپا و آمریکا در سال های اخیر به معضل بزرگی برای این کشورها مبدل شده است. راستگرایی افراطی با زمینه های سفیدبرتر پنداری در آمریکا که از سوی دونالد ترامپ مورد حمایت قرار گرفته و در دوران ریاست جمهوری وی از رشد قابل ملاحظه ای نیز برخوردار بوده، سبب تشدید نگرانی هایی در این کشور شده است.
این معضل به عنوان میراث پایدار اتحادیه اروپا علاوه بر تبعات و پیامدهای ناخوشایند، نگرانی های جدی را در کشورهای عضو این بلوک سیاسی و اقتصادی برانگیخته است. ناسیونالیسم افراطی که در سال های اخیر به شکلی روزمره مردم کشورهای ایتالیا، سوئد، دانمارک، فرانسه، آلمان، انگلیس، اتریش، هلند، مجارستان و لهستان را هدف قرار داده به یکی از نقاط ضعف اتحادیه اروپا مبدل شده است.
از سوی دیگر خیزش چین به عنوان قدرتی عظیم در منطقه و دنیا، قدرت هژمون ایالات متحدۀ امریکا را به چالش کشیده است. بنابراین می توان گفت یکی از مسائل اساسی آمریکا در حال حاضر و در آینده چین است. در اسناد مختلف امنیتی غربی از جمله در بیانیه کنفرانس امنیتی مونیخ چین به همراه روسیه به عنوان تهدید مطرح شده اند. سوال اینجاست که آیا واشنگتن قادر به مهار چین است؟
علاوه بر مسائل فوق، مسئله مهم دنیای در حال حاضر نحوه مقابله با ویروس کرونا و کاهش پیامدهای اقتصادی آن است. شیوع ویروس کرونا این نکته را یادآور شد که تهدیداتی وجود دارند که در سایه همکاری کشورها راحت تر قابل حل هستند. آیا جامعه دنیای از آسیب های ناشی از شیوع این ویروس درس خواهد گرفت و آیا شاهد افزایش همکاری بین المللی برای برطرف تهدیدات دنیای خواهیم بود؟
در خصوص مسائل فوق خبرنگاران گفتگویی با پروفسور آرشین ادیب مقدم، رئیس مرکز مطالعات ایران در انستیتوی خاورمیانه دانشگاه لندن تنظیم کرده که در ادامه می آید.
*مهمترین دلایل اقبال به راستگرایان و ناسیونالیستها در اروپا و آمریکا چیست؟
توجه به راستگرایان و ناسیونالیست ها در اروپا و امریکا چندین دلیل دارد. به نظر من آنها بهتر از جناح به اصطلاح چپ سازمان دهی شده اند. اکنون یک جنبش راستگرا دنیای وجود دارد که نهادینه شده و از لحاظ اقتصادی بسیار مناسب است.
ایده های آنها به زنوفوبی نژادپرستی و تقسیم بشریت به طور کلی بین خوب و بد گرایش داشته و آنها به راحتی این ایده ها را به وسیله رسانه های اجتماعی مانند توییتر و فیس بوک که برای دستکاری به همان روشی که در گذشته از تلویزیون و رادیو استفاده می شد، منتقل می نمایند.
در این میان، مردم به جای اینکه خواهان هنجارهای دنیای شوند و به نام بشریت مشترک عمل نمایند، به عنوان یک راهکار، به هویت شخصی خود رجعت می نمایند. این عقب نشینی به هویت سیاست جناح راست را تقویت می نماید، همانطور که چهره دشمن آنها را کاتالیز می نماید.
*یکی از مهمترین مسائل مرتبط با تحولات خاورمیانه اعلام آمریکا مبنی بر خروج نیروهایش از این منطقه بود. ولی در عمل این موضوع رخ نداده است. به نظر شما آمریکا در چه صورتی نیروهای خود را از منطقه خارج می نماید؟
البته ایالات متحده آمریکا یک بعدی نیست. اما اگر تجزیه و تحلیل را با دولت فعلی ترامپ آغاز کنیم، تنها راهی که این نوع سیاستمدار می فهمد که سربازان در خدمت هیچ هدف واقعی نیستند، به وسیله یک کارزار پایدار است که باعث می گردد هزینه های نگه داشتن سربازان افزایش یابد.
شکی نیست که این کمپین باید در درجه اول توسط دیپلماسی در منطقه راهنمایی گردد، و این سیگنال را به کشورهای کوچک تر خلیج فارس بدهند که یک معماری امنیتی منطقه ای امکان پذیر است و آنها مجبور نیستند از ایران و ناتوانی کشور خود در تثبیت و رهبری در امور بین المللی بترسند.
باید توجه داشت کشوری که امنیت انسانی مردم خود را تضمین نمی نماید، هرگز به عنوان ضامن ثبات دیده نمی گردد.
*یکی از مسائل اساسی آمریکا در حال حاضر و در آینده چین است. در اسناد مختلف امنیتی غربی از جمله در بیانیه کنفرانس امنیتی مونیخ چین به همراه روسیه به عنوان تهدید مطرح شده اند. آمریکا چگونه قادر خواهد بود چین را مهار کند؟ آیا سیاست مهار جواب خواهد داد؟
ایالات متحده امریکا تحت رهبری دولت ترامپ به یک حالت شنماینده تبدیل شده و از بسیاری جهات حتی توسط متحدین اروپایی خود سرکش دیده می گردد. چرا سوالات زیادی درباره ایالات متحده امریکا در ایران وجود دارد؟ چرا شعار مرگ بر آمریکا؟ به لطف دولت ترامپ، ایالات متحده آمریکا از نظر دیپلماسی فرهنگی خود در حال حاضر مرده است.
چین قدرت آینده است، روسیه قدرت دیگری است و اروپا به تدوین استاندارد حقوق بشر برای شهروندان خود ادامه می دهد و سپس آمریکای لاتین، ژاپن و غیره قدرتهای بعدی هستند. وقت آن است که رهبران ایران استقلال نهفته به دست آمده در سال 1979 را به استقلال آشکار تبدیل نمایند که این امر مستلزم دور شدن از شناخت ملی متمرکز بر ایالات متحده در ایران است که از گذشته به جای مانده است.
نظم جدید دنیای در حال شکل گیری است و زمان آن رسیده که آن را نه تنها از نظر اقتصادی بلکه از نظر فرهنگی نیز درک کنیم.
*شیوع ویروس کرونا این نکته را یادآور شد که تهدیداتی وجود دارند که در سایه همکاری کشورها راحت تر قابل حل هستند. آیا جامعه دنیای از آسیب های ناشی از شیوع این ویروس درس خواهد گرفت و آیا شاهد افزایش همکاری بین المللی برای برطرف تهدیدات دنیای خواهیم بود؟
آنچه ما از دست می دهیم ایده ها هستند. ما در دوره ای از تاریخ بشر زندگی می کنیم که روشنفکری و علم واقعی را برانگیخته و آن را با آگاهی کاذب، اخبار جعلی و دستکاری مداوم ذهن به وسیله اشکال مختلف تبلیغات جایگزین می نماید - حکمرانی بد تقریباً در همه جا این پویایی را ترکیب می نماید. بشریت بیش از هر زمان دیگری از وجود مشترک ما، با تهدیدات وجودی بیشتری روبرو است و با این حال تصمیم گیران در خصوص هویت ملی، دین و سایر مفاهیم تفرقه افکنانه که بشریت مشترک ما را به هم می ریزند صحبت می نمایند.
بنابراین نکته آغاز این است که همه ما انسان هستیم و این ایده باید به وسیله مکانیسم های چند جانبه ای که در حال حاضر وجود دارند، بیشتر نهادینه گردد و اینها به دنیای بودن و نه تقسیم گرایش دارند. سازمان ملل یک مثال بسیار خوب است اما کامل نیست، اما اخلاق این سازمان از مشترکات سخن می گوید. چند جانبه گرایی بیشتر می تواند در بین متفکران و تصمیم گیرندگان بینش شکوفا گردد. بشریت، یک گاندی و یک ماندلا فراوری کرد. ممکن است دوباره اتفاق بیفتد.
*آثار اقتصادی ناشی از ویروس کرونا بر اقتصاد دنیای چه خواهد بود؟ این موضوع چه تأثیری بر انتخابات آینده آمریکا خواهد داشت؟
من فکر می کنم دولت ترامپ به شدت تحت تأثیر ویرانگر این ویروس بر اقتصاد آمریکا عصبی است، اقتصاد عنصری که به معنای واقعی کلمه کارت برنده این دولت بود یا حداقل سعی کرد آن را چنین ارائه دهد. اما حتی اگر ترامپ از کاخ سفید برود، آنچه او طرفداری می نماید در جامعه ایالات متحده و در سطح دنیا همچنان محو خواهد شد.
این همان چیزی است که ایدئولوژی در خصوص آن است- از برجستگی ساختاری برخوردار بوده و طولانی مدت است. کرونا ویروس بهترین نمونه ای است که نشان می دهد نمی توان بشریت را از هم جدا کرد، همه ما در یک سرنوشت مشترک، مشترک هستیم.
ویروس به مرزها احترام نمی گذارد و به طور یکسان مسلمانان و ملحدان را می کشد. چگونه می توانیم سیستم های حاکمیت خود را بر اساس برداشت های منسوخ شده هویت ملی پایه گذاری کنیم وقتی با تهدیدات وجودی برای امنیت انسانی روبرو هستیم که از چنین مقولاتی فراتر می رود؟ آیا صحبت از تفاوت غیر منطقی نیست، هنگامی که بیماری مانند کروناویروس برای ما کاملاً روشن می نماید که طبیعت طبقه بندی را رد می نماید؟ راهکار برای بشریت در دسترس است. اگر تصمیم گیرندگان ما به ما اجازه اجرای آنها را ندهند، آنها آینده همه ما را به خطر می اندازند. شاید تنها چیز خوبی که از این بیماری همه گیر می توان فهمید، نشان دادن این باشد که خود و دیگران بهم پیوند خورده اند - همانطور که طبیعت می خواهد.
منبع: خبرگزاری مهر